احمد نصرآبادی؛ شهرام شفیعی
چکیده
هدف پژوهش تدوین چارچوب مفهومی برای توسعه دوچرخهسواری ایران بود. روش تحقیق از نوع کیفی (اکتشافی نظاممند) بود. جامعه آماری شامل صاحبنظران علمی و اجرایی مرتبط با موضوع پژوهش بود. نمونه آماری به تعداد قابل کفایت براساس اشباع نظری برآورد و به صورت هدفمند نمونهگیری شد (13 نفر). ابزار پژوهش شامل مطالعه کتابخانهای نظاممند و مصاحبه ...
بیشتر
هدف پژوهش تدوین چارچوب مفهومی برای توسعه دوچرخهسواری ایران بود. روش تحقیق از نوع کیفی (اکتشافی نظاممند) بود. جامعه آماری شامل صاحبنظران علمی و اجرایی مرتبط با موضوع پژوهش بود. نمونه آماری به تعداد قابل کفایت براساس اشباع نظری برآورد و به صورت هدفمند نمونهگیری شد (13 نفر). ابزار پژوهش شامل مطالعه کتابخانهای نظاممند و مصاحبه نیمه ساختارمند شده بود. روایی ابزار براساس اعتبار علمی و حقوقی نمونه (افراد و اسناد) و میزان توافق بین مصححان کدگذاری و تایید گردید. روش تحلیل شامل کدگذاری چند مرحلهای بود. نتایج نشان داد که توزیع عوامل شناسایی شده (64 مورد) برای حوزههای دوچرخهسواری شامل: دوچرخهسواری عمومی (15 مورد)، دوچرخهسواری تفریحی (13 مورد)، دوچرخهسواری ورزشی (15 مورد) و مشترک سه حوزه (21 مورد) است. همچنین توزیع این عوامل برای ابعاد تحلیل همسوسازی نیز شامل؛ محورهای همسوسازی (13 مورد)، ظرفیتهای همسوسازی (10 مورد)، چالشهای همسوسازی (14 مورد)، راهبردهای همسوسازی (13 مورد) و پیامدهای همسوسازی (14 مورد) بود. براساس چارچوب میتوان گفت که مدل پژوهش از اعتبار آماری و مفهومی مناسبی برای تحلیل راهبردی توسعه دوچرخهسواری برخوردار است. براساس محتوای مدل، توسعه دوچرخهسواری از یک الگوی سیستمی پیروی میکند و عوامل کلیدی و راهبردی آن تشکیل حلقههای علی معلولی به صورت افقی و عمودی در مدل میدهند که مدیران باید در برنامهریزی، اجرا و ارزیابی آن را مبنا قرار دهند..
آذر خسروی؛ رحیم رمضانی نژاد؛ فریبا محمدیان
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش ارائه الگوی مفهومی مدیریت توسعه ورزشهای پایه برای رشته ژیمناستیک بود.روششناسی: روش تحقیق از نوع تحقیقات کیفی با رویکرد اکتشافی سیستماتیک انتخاب شد. جامعه آماری شامل دو بخش جامعه انسانی (مدیران، مربیان و کارشناسان) و جامعه اطلاعاتی (کتابها، مقالات، اسنادو رسانه های اجتماعی) مربوط به ژیمناستیک بود. نمونه ...
بیشتر
هدف: هدف از این پژوهش ارائه الگوی مفهومی مدیریت توسعه ورزشهای پایه برای رشته ژیمناستیک بود.روششناسی: روش تحقیق از نوع تحقیقات کیفی با رویکرد اکتشافی سیستماتیک انتخاب شد. جامعه آماری شامل دو بخش جامعه انسانی (مدیران، مربیان و کارشناسان) و جامعه اطلاعاتی (کتابها، مقالات، اسنادو رسانه های اجتماعی) مربوط به ژیمناستیک بود. نمونه به تعداد قابل کفایت بر مبنای رسیدن به اشباع نظری انتخاب و به روش نظری (قضاوتی) نمونهگیری شد (18 نفر و 51 سند). ابزار پژوهش شامل مطالعه کتابخانهای و مصاحبههای اکتشافی بود. روایی ابزار براساس اعتبار حقوقی و علمی نمونه، نظر خبرگان و توافق بین مصححان کدگذار ارزیابی و تایید گردید. جهت تحلیل دادهها از روش کدگذاری چندمرحلهای با رویکرد تحلیل سیستمی استفاده شد.یافتهها: چارچوب پژوهش حاصل از کدگذاری شامل پنج سطح، 14 متغیر و 118 مولفهها بود. پنج سطح شامل زمینه (توسعه ملی ورزش، پیشینه ملی و تحولات بین المللی ژیمناستیک)، قابلیت (دانش و کارکردها)، ساختار (مدیریت، مالی، امکانات و رویدادها)، مشارکت (منابع انسانی، مدیریت استعداد، ذینفعان) و عملکرد (موفقیت بینالمللی و توسعه پایدار) است. در نهایت چالشها و راهبردهای توسعه ژیمناستیک براساس الگوی مفهومی شناسایی شدند.نتیجهگیری: براساس نتایج میتوان گفت که توسعه ژیمناستیک خروجی فرایندی نظاممند و سیستمی چندسطحی است و برآیند اثرگذاری-اثرپذیری بین عوامل زمینهای، قابلیتی، ساختاری، مشارکتی و عملکردی میزان آن را تعیین میکند.
شاهرخ بهمئی؛ رحیم رمضانی نژاد؛ حمیدرضا گوهررستمی؛ حسین ملتفت
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش ارائه چارچوبی مفهومی برای تحلیل سیستم توسعه بسکتبال در ایران بود.روششناسی: روش تحقیق از نوع تحقیقات کیفی با رویکرد اکتشافی سیستماتیک انتخاب شد. جامعه آماری شامل دو بخش جامعه انسانی (مدیران، مربیان و ...) و جامعه اطلاعاتی (کتاب ها، مقالات، اسناد، رسانه، و ...) مربوط به بسکتبال بود. نمونه به تعداد قابل کفایت ...
بیشتر
هدف: هدف از این پژوهش ارائه چارچوبی مفهومی برای تحلیل سیستم توسعه بسکتبال در ایران بود.روششناسی: روش تحقیق از نوع تحقیقات کیفی با رویکرد اکتشافی سیستماتیک انتخاب شد. جامعه آماری شامل دو بخش جامعه انسانی (مدیران، مربیان و ...) و جامعه اطلاعاتی (کتاب ها، مقالات، اسناد، رسانه، و ...) مربوط به بسکتبال بود. نمونه به تعداد قابل کفایت بر مبنای رسیدن به اشباع نظری انتخاب و به روش نظری (قضاوتی) نمونه گیری شد (21 نفر و 56 سند). ابزار پژوهش شامل مطالعه کتابخانهای و مصاحبههای اکتشافی بود. روایی ابزار براساس اعتبار حقوقی و علمی نمونه، نظر خبرگان و توافق بین متخصصان کدگذار ارزیابی و تایید گردید. جهت تحلیل دادهها از روش کدگذاری چندمرحلهای با رویکرد تحلیل سیستمی استفاده شد.یافتهها: چارچوب پژوهش حاصل از کدگذاری شامل چهار سطح منظرها، عوامل، ابعاد و مولفههای آنها بود. منظرها و عوامل زیرمجموعه آنها شامل سطح زمینه (تحولات و توسعه بینالمللی، ویژگی ها و قابلیتها، پیشینه و سابقه ملی، توسعه ملی ورزش)، قابلیت (مدیریت راهبردی و اجرایی، منابع فیزیکی و امکانات، مدیریت مالی و منابع اقتصادی، علمی و فناوری)، مشارکت (رویداد و مشارکت، مدیریت منابع انسانی متخصص، مدیریت استعداد و ورزشکاران، مدیریت ذینفعان بیرونی) و پیامد (توسعه پایدار بسکتبال) است. روابط بین عوامل در مدل مفهومی ترسیم گردید.نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش می توان گفت که سیستم توسعه بسکتبال یک فرایند راهبردی است که تحت تاثیر عوامل مذکور ونهایتا از طریق مولفههای مشارکتی صورت میگیرد و مطلوبیت آن در این است که سبب توسعه پایدار این رشته شود.
رحیم رمضانی نژاد؛ حجت پهلوان؛ مهدی نادری نسب
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر ارائه الگویی برای تحلیل و مدیریت توسعه ورزش کارگری در ایران بود.روششناسی: روش تحقیق از نوع تحقیقات کیفی با رویکرد اکتشافی و سیستماتیک انتخاب شد. جامعه آماری شامل دو بخش منابع انسانی (مدیران، اساتید، مربیان، و ...) و منابع اطلاعاتی (کتابها، مقالات، اسناد، رسانهها، و ...) بود. نمونهگیری به تعداد قابل کفایت ...
بیشتر
هدف: هدف از پژوهش حاضر ارائه الگویی برای تحلیل و مدیریت توسعه ورزش کارگری در ایران بود.روششناسی: روش تحقیق از نوع تحقیقات کیفی با رویکرد اکتشافی و سیستماتیک انتخاب شد. جامعه آماری شامل دو بخش منابع انسانی (مدیران، اساتید، مربیان، و ...) و منابع اطلاعاتی (کتابها، مقالات، اسناد، رسانهها، و ...) بود. نمونهگیری به تعداد قابل کفایت بر مبنای رسیدن به اشباع نظری به صورت قضاوتی انجام شد (18 نفر و 53 نسخه). ابزار پژوهش شامل مطالعه اسنادی و مصاحبه های اکتشافی نظام مند بود. روایی ابزار براساس اعتبار حقوقی و علمی نمونه آماری، نظر خبرگان و ضریب توافق بین مصححان کدگذار ارزیابی و تایید گردید. جهت تحلیل دادهها از روش کدگذاری چندمرحلهای و رویکرد تحلیل سیستمی استفاده شد.یافتهها: مدل مفهومی شامل شش سطح متوالی بود: سطح زمینه (حامیان اجتماعی و ظرفیت های محیطی)، سطح ساختار (نهادهای متولی، قابلیت راهبردی اجرایی و تقسیم کار میان بخشی و فرابخشی)، سطح قابلیت (نوآوری و تنوع بخشی ، سیستم دانش و فناوری، تأمین و مدیریت منابع انسانی، تأمین و مدیریت منابع فیزیکی و تأمین و مدیریت منابع مالی در ورزش کارگری)، سطح فرایند (رویدادهای ورزشی، نیازسنجی ورزشی، فرهنگسازی ورزش، آموزش همگانی ورزش و خدمات ورزشی به کارگران)، سطح عملکرد (قابلیت ورزشی، دستاورد ورزشی و مشارکت ورزشی کارگران) و سطح پیامد (توسعه پایدار ورزش کارگری).نتیجهگیری: بر اساس مدل مفهومی می توان گفت که سیستم توسعه ورزش کارگری کشور توسط زنجیرهای از عوامل زمینه ای، ساختاری، قابلیتی، فرایندی، عملکردی و پیامدی هدایت میشود و برآیند روابط بین این عوامل، خروجی سیستم و سطج توسعه را تعیین میکند.