محمد رضا عظیمی؛ زینب مندعلی زاده؛ کریم زهره وندیان
چکیده
هدف: هدف مقاله حاضر، شناسایی موانع راهاندازی استارتاپهای ورزشی و ارائه راهکار بود.روششناسی: پژوهش حاضر کیفی و از نظر هدف، کاربردی بود. جهت گردآوری دادهها از مطالعات کتابخانهای و پرسشنامه دلفی استفاده شد. جامعه آماری، اساتید مدیریت ورزشی، متخصصان در پارک علم و فناوری و استارتاپها و صاحبان باشگاههای ورزشی در سطح استان ...
بیشتر
هدف: هدف مقاله حاضر، شناسایی موانع راهاندازی استارتاپهای ورزشی و ارائه راهکار بود.روششناسی: پژوهش حاضر کیفی و از نظر هدف، کاربردی بود. جهت گردآوری دادهها از مطالعات کتابخانهای و پرسشنامه دلفی استفاده شد. جامعه آماری، اساتید مدیریت ورزشی، متخصصان در پارک علم و فناوری و استارتاپها و صاحبان باشگاههای ورزشی در سطح استان همدان بودند. با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند، 30 نفر در پنل دلفی مشارکت کردند. با توجه به ضریب هماهنگی کندال، رویکرد دلفی در دور سوم خاتمه یافت.یافتهها: نتایج نشانداد که موانع راهاندازی استارتاپهای ورزشی شامل موانع مدیریتی، موانع فرهنگی اجتماعی، موانع سرمایه انسانی، موانع حقوقی-قانونی، موانع ساختاری-تجاری و موانع محیطی بود و در نهایت راهکارهای متناسب با موانع پیشنهاد شد.نتیجهگیری: به نظر میرسد مجموعه عوامل مدیریتی، فرهنگی اجتماعی، موانع سرمایه انسانی، موانع ساختاری- تجاری، حقوقی- قانونی و شرایط محیطی از جمله موانع تشکیلدهنده راهاندازی در یک اکوسیستم استارتاپی ورزشی را تشکیل دهد و در این راستا، با توجه به راهکارها، حمایت سازمانها و نهادها از استارتاپها ضروری به نظر میرسد.
زینب مندعلی زاده؛ کریم زهره وندیان
چکیده
هدف: هدف این پژوهش، شناسایی عوامل نقش پذیر بر جایگاه آموزشی رشته کارشناسی علوم ورزشی از منظر یادگیری کارآفرینانه بود.روششناسی: روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی هرمونوتیک بود. مشارکت کنندگان شامل دانشجویان و استادان رشته علوم ورزشی دانشگاه های دولتی بودند که 23 نفر انتخاب شدند. نمونه گیری هدفمند بود و تا رسیدن به ...
بیشتر
هدف: هدف این پژوهش، شناسایی عوامل نقش پذیر بر جایگاه آموزشی رشته کارشناسی علوم ورزشی از منظر یادگیری کارآفرینانه بود.روششناسی: روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی هرمونوتیک بود. مشارکت کنندگان شامل دانشجویان و استادان رشته علوم ورزشی دانشگاه های دولتی بودند که 23 نفر انتخاب شدند. نمونه گیری هدفمند بود و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه داشت. ابزار مورداستفاده، مصاحبه عمیق و باز بود. تحلیل داده ها با استفاده از رویکرد کدگذاری تحلیلی بود. اعتمادپذیری از طریق از مشارکت بلندمدت و همهجانبه نگری مآخذ داده تعیین شد و ضریب توافق درصدی 83 درصد به دست آمد.یافتهها: 49 مضمون فرعی و 8 مضمون اصلی از مصاحبه ها شناسایی شد. مضامین اصلی از قبیل؛ شناخت زمینه های کارآفرینی در شرایط تجربی، ساختار دانشگاهی، محتوا و کیفیت برخی دروس، همکاری بین نهادی، دانش و نگرش استادان، بازنگری عنوان و محتوای درسی، فرایند انتقال آموزشی دروس و تقویت فرایند عملی یادگیری به عنوان عوامل اثرگذار بر یادگیری کارآفرینانه در دانشکده ها عنوان شد. نتیجهگیری: مهمترین مسئله، برنامه های آموزشی است که رویکردها و سرفصل های صرفاً تئوری، نمی تواند جایگاهی بهمنظور تقویت یادگیری کارآفرینانه در بین دانشجویان داشته باشد و بازنگری جامع و اصولی برنامه ها و شیوه آموزش بهمنظور تقویت دانش، نگرش و مهارت و انطباق این آموزش ها با نیازهای جامعه می تواند رشته علوم ورزشی را در جهت توسعه و پویایی کارآفرینانه قرار دهد.
کریم زهره وندیان؛ هاشم کوزه چیان؛ محمد احسانی؛ مجتبی امیری
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر طراحی و تدوین مدل شناسایی قابلیت های بازاریابی باشگاههای فوتبال لیگ برتر ایران است.روششناسی: این تحقیق از نوع تحقیقات اکتشافی و دارای ماهیت کیفی است که از روش نظریه دادهبنیاد استفاده شده است. جامعه تحقیق شامل مدیران باشگاههای فوتبال و اساتید مدیریت ورزشی دانشگاهها است که نمونه به روش نمونهگیری نظری و ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر طراحی و تدوین مدل شناسایی قابلیت های بازاریابی باشگاههای فوتبال لیگ برتر ایران است.روششناسی: این تحقیق از نوع تحقیقات اکتشافی و دارای ماهیت کیفی است که از روش نظریه دادهبنیاد استفاده شده است. جامعه تحقیق شامل مدیران باشگاههای فوتبال و اساتید مدیریت ورزشی دانشگاهها است که نمونه به روش نمونهگیری نظری و شیوه گلوله برفی انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مصاحبه بصورت سوالات باز استفاده شد. سپس دادههای حاصل از 18 مصاحبه به روش نظریه دادهبنیاد، تجزیه و تحلیل گردید.یافتهها: کدهای حاصل از مصاحبهها 709 کد بود که پس از تلخیص به 128 کد و سپس به 18 کد محوری تبدیل شدند. کدهای محوری حاصل در مرحله کدگذاری انتخابی در 4 گروه از قابلیت بازاریابی شامل قابلیتهای ورزش فوتبال، قابلیتهای زیرساختی، قابلیتهای استراتژیک و قابلیتهای عملیاتی جای گرفتند. مدل حاصل با توجه به ارتباطات بین چهارگروه قابلیتها بصورت هرمی تدوین شد.نتیجهگیری: مدل ارائه شده میتواند به عنوان ابزای جهت شناسایی قابلیتهای بازاریابی باشگاههای فوتبال و بهرهگیری از این قابلیتها مورد استفاده قرار گیرد تا بگونهای منطقی و اصولی به بازاریابی، کسب درآمد و استقلال مالی باشگاه و حل مشکلات موجود در این حوزه پرداخت