چکیده
چکیده
ورزش قهرمانی بهعنوان یکی از سطوح مختلف ورزش، به ورزشهایی اطلاق میشود که سازمان یافته و جنبۀ رقابتی دارند و با توجّه به قوانین و مقررات خاصی که دارند، به هدفِ ارتقای رکوردهای ورزشی و کسب رتبه یا مدال صورت میپذیرند. این نوع ورزش، که در قرن نوزدهم توسط پیردو کوبرتن فرانسوی با اهداف ساختن دنیایی بهتر و صلحآمیز، تعلیم و تربیت جوانان از طریق ورزش و ترویج و پرورش ویژگیهای اخلاقی و جسمانی احیا شد، اما در عمل و بهمرور زمان، میدانی برای خودپرستی و خودخواهی، نژادپرستی و کشمکشهای سیاسی شد.
هدف: این نوشتار بنا دارد نشان دهد که این تغییر مسیر ورزش قهرمانی مدرن، متأثر از نگرشهای انسانشناسی، بهویژه تفکرات ماکیاولی، هابز و داروین است.
روششناسی: تحقیق حاضر از سنخ تحقیقهای نظری و توسعهای است و به دلیل مسألهمحور بودن این نوشتار، اطلاعات و مواد اولیه تحلیل به روش کتابخانهای و با ابزار فیشبرداری گردآوری شده و با روش استدلال نه تکنیک آماری، مورد تجزیه و تحلیل عقلانی قرار گرفته است.
یافتهها: براساس یافتههای این تحقیق مهمترین عوامل تنزّل مباحث فرهنگی، اخلاقی و تربیتی در بین ورزشکاران، ریشه در نگرشهای انسانشناختی ورزشکاران و مربیان و مدیران ورزشی دارد که این امر معلول تفکّرات انسانشناختی اندیشمندانی چون ماکیاولی، هابز و داروین است.
نتیجهگیری: برای برون رفت از این جوّ غیر اخلاقیای که در ورزش قهرمانی مشاهده میکنیم، باید تغییر اساسی در نگرش ورزشکاران، مربیان، تماشاگران و دستاندرکاران ورزشی نسبت به انسان به وجود بیاید.
کلیدواژهها