چکیده
هدف: این مقاله، با هدف تفسیر برخی ابعاد ساختاری، محتوایی و فرآیندی سازمانهای ورزشی با استفاده از رویکرد استعاره است.
روششناسی: این پژوهش از نوع نظریهپردازی خودنگرانه یا خودانعکاسی است که از استعاره ورزشی "دوچرخه" برای بخشبندی سازمان و روابط ساختاری مبتنی بر نظریه مینتزبرگ استفاده شد. مفهومسازی استعارهای، مقدمهای برای تفسیر ابعاد مختلف سازمانهای ورزشی با استفاده از یک استعاره ورزشی و ایجاد زمینه و جسارتی برای نظریهپردازی است.
یافتهها: بر اساس تحلیل استعاره دوچرخه، میتوان زین دوچرخه را ستاد فنی و تخصصی، چرخ عقب را ستاد پشتیبانی، چرخ جلو را هسته عملیاتی، فرمان را هسته عالی یا مدیریت ارشد و تنه دوچرخه را هسته میانی در نظر گرفت. مدیر سازمان نیز دوچرخهسواری است که با استفاده از مشورتهای ستاد فنی و پشتیبانی، سازمان را به پیش میبرد. میزان وزش باد، همواری جاده، سراشیبی و پیچوخم مسیر به عنوان استعارهای برای نقش عوامل محتوایی سازمان مانند محیط، استراتژی، روابط قدرت و سیاست، فرهنگ، فناوری و غیره در نظر گرفتهشدهاند. استعاره دوچرخه نشان میدهد که ساختار سازمانهای ورزشی باید پویا و ارگانیک باشند خواه بخواهند از دوچرخه به صورت تفریحی (ورزش همگانی) یا رقابتی و قهرمانی استفاده کنند. همچنین استعاره دوچرخه، بیانگر نقش صنعت و فناوری و همزیستی مسالمتآمیز ورزش با محیطزیست در رابطه با مفهوم توسعه پایدار است.
نتیجهگیری: بنابراین اکنون سازمانهای ورزشی باید نشان دهند مانند دوچرخههای کوچک و بزرگ، پویا و متحرک و انعطافپذیری هستند و افراد در هر گروه سنی، جنسیتی، شغلی و با هر نوع توانایی و هر هدفی میتوانند از ساختارهای دوچرخه استفاده کنند.
کلیدواژهها